وقتی بدانیم امام ابوحامد غزالی در «احیای علوم دین» خود که دایرهالمعارفی از اخلاق اسلامی است، اینچنین میگوید، باید برگردیم و دوباره این جمله را بخوانیم و به مدرس اعظم نظامیه بغداد فکر کنیم که این سختی را چنین جانکاه تلقی میکند.
غزالیای که در پی یافتن معرفتنفس حقیقی، خانمان و مال و جان را در پس گذاشته با ذکر این جمله خود افشاگرانه نکتهای کلیدی را به مخاطب خود گوشزد میکند. اینکه حبجاه قدرتمندترین هویهاست.اما پیوستار این توجه اخلاقی، حکایت این روزهای ماست. روزهایی که بیست و چند سال پیش سیاستش شیفتگی بر خدمت بود و پرهیز از هر نوع تشنگی قدرت.
2 ماه دیگر تا هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی مانده، هنوز صلاحیت هیچ نامزد ثبت نام کردهای تایید نشده و به تبع آن هنوز هم کسی یا گروهی نباید تبلیغات انتخاباتی خودش را آغاز کرده باشد، اما انگار شمارش معکوس برای آنهایی که سودای قدرت را چربیده برشیفتگی خدمت در دل دارند، در همین روزهای برفی و سرد کشور آغاز شده است.
فرمایش مقام معظم رهبری در پرهیز از هرگونه تخریب چهرههای انقلاب و رعایت اخلاق در همه صحنههای انتخابات و همینطور سخنرانیهای دیگر مقامهای مسئول در تریبونهای مختلف مبنیبر دوری از رفتارها و گفتارهای ناشایست در جو انتخاباتیای که هر چه به موعد نزدیکتر میشود حرارت آن هم بیشتر میشود ناظر بر همین شمارش معکوس است.
در روزگاری که جهان مدرن حتی در مناسبات معرفتی و به تناظر آن عملی خود به حضور اخلاق در عرصههای مختلف میاندیشد، بازنگری در حضور اخلاق سیاسی در جمع سیاست پیشگان و سیاستمداران کشوری که داعیهدار اخلاق جهانیاند بایدها و نبایدهای بسیاری با خود دارد.
شاید یکی از مهمترین گزارههایی که در این میان مغفول مانده خلط تقدم اصول و فروع بنیانهایی است که مبانی نظری و حتی عملی جمهوری اسلامی ایران بر آن بنا شده است.
مسئلهای که اگر آن گونه که شخصی چون غزالی نیز معترف کاستی در آن شده، اما در بنیانهای رکین اخلاق اسلامی و سیره نبوی و علویمان بر قیام علیه هوای نفس و حبجاه و قدرت و اصل بودن آن بر هر فرعی تأکید گردیده بلکه واجب شمرده شده است.
به نظر میآید اکنون فقط و فقط پیشچشم قرار دادن این نکته که اصول را به مذبح هیچ فروعی نباید برد، بزرگترین راهبرد در مانع شدن از هر گونه بیاخلاقی انتخاباتی و سیاسی خواهد شد.
اصول اما همان حقایقیاند که هیچگاه نه هیچ مصلحتی و نه هیچ فرعی بر آن متقدم متصور نمیشود، این روزها که کوچههای شهر میخواهد پر از عطر سیره حسینی باشد این حکایت لطفها دارد که ابو ثمامه معروف به شهید نماز در گرماگرم روز عاشورا وقتی متوجه ظهر شد حضرتش را متوجه وقت نماز کرد و وقتی لشکر عمربن سعد اجازه نماز را نیز به فرزند اقامهکننده نماز ندادند و خطاب به اباعبدالله(ع) گفتند؛ نمازی که شما میخوانید مورد قبول پروردگار نیست، حضرت اصلی که اسلام را اقامه بر آن میدانست رها نکرده در زیر تیرباران دشمن با یارانشان به نماز پرداختند.
همانگونه که پیشتر وقتی حضرت امیر(ع) در صفین مراقب زوال خورشید و فرا رسیدن وقت نماز ظهر بودنددر جواب ابنعباس که گفت؛ در این وقت حساس نمیتوانیم دست از جنگ برداریم و نماز بگذاریم، فرمودند؛ «ما برای اقامه نماز با آنها میجنگیم.»
یادمان باشد، ستونی را که انقلاب اسلامی ایران بر ویرانههای 2500 سال تمدن شاهنشاهی بنا کرد مبتنی بر اصل اصیل جمهوری اسلامی بوده و است.
اصل جمهوری اسلامی یعنی بندگی تنها خدا و رهایی از هر طاغوتی، چه دوست داشتن قدرت و صندلیهای باشکوه و چه سرسپردگی به بیگانگان. این اصل جز شیفتگی خدمت را برنمیتابد و تشنگی قدرت را در پس هر نقابی جار میزند.
یادمان باشد هر گاه اصلی را به مسلخ مصلحت و فروعی میبریم، داریم تیشهای برمیداریم به قصد درخت تناوری که با خون مقدسان بالیده است.